فرهنگ امروز/ بهزاد جامهبزرگ:
حدود شش سال پیش بود که خشایار دیهیمی در گفتوگو با فرهنگ امروز گفت: «در پروژه "جنگ و صلح"، مهرنامه آقای کرباسچی زندگی و داروندار من را به باد داد؛ چون در آن سالها من 50-40 میلیون تومان از جیبم گذاشتم و هشت ماه هم کار کردم، ولی چون دیگر پول نداشتم خرج کنم فقط یک جلد آن منتشر شد و بقیه آنها منتشرنشده ماند، درحالیکه سه جلد دیگر آن هم آماده است.»
اکنون پس از گذشت از شش سال از این اظهارنظر و هشت سال پس از انتشار جلد نخست «جنگ و صلح» در قالب یک ویژهنامه در مجموعه مطبوعاتی هممیهن، چند هفته پیش دو مجلد از دانشنامه جنگ و صلح با سرپرستی خشایار دیهیمی از سوی انتشارات صدای معاصر روانه بازار شد.
جنگ و صلح مقولاتی است که صرفاً نمیتوان آن را از منظر سیاست توضیح داد. همانطور که اشاره شد، اگر نگاه ما به جنگ و صلح فارغ از حقوق، الهیات، تاریخ، فلسفه و جامعهشناسی باشد و صرفاً محدود به روبنای سیاست شود، نمیتواند خروجی درخور و قابل اتکایی از حیث نظری داشته باشد. اندیشیدن به جنگ در یک منظومه فکری چندبُعدی شکل میگیرد. برای تأملات نظری در باب جنگ، گریزی از سنجش نسبت دوگانههای جنگ و صلح با سیاست، فلسفه، الهیات، حقوق و ... و فهم تأثیرات متقابل این دوگانهها با یکدیگر نداریم.
صرفنظر از متفکران مهمی چون کارل فون کلاوزویتس که عمر خود را وقف نوشتن اثر شگرف خود با نام «در باب جنگ» کرد، یک بررسی ابتدایی ما را با انبوهی از آثار فیلسوفان، الهیدانان و حقوقدانان درباره صلح و بیشتر جنگ مواجه میکند. هوگو گروتیوس، فرانسیسکو ویتوریا، کریستیان وولف، فرانسیسکو سوارز، بالتازار آیالا، ساموئل راخل و ... تنها معدودی از این نامهای بزرگ هستند که با آثارشان تأثیر بسزایی در بالا بردن عیار اندیشه سیاسی و حقوقی و الهیاتی در غرب کردهاند. جدای از این موارد، جای اندیشیدن درباره جنگ و صلح در دستگاه فکری فیلسوفان مهمی نظیر هگل، کانت، فیشته، پوفندورف، مارکس و ... خالی نبوده است؛ به تعبیری، تاریخ اندیشه در غرب نمیتوانسته در فضای سیاسی و تاریخی پرتبوتاب اروپای سدههای متأخر آکنده از جنگ و لشکرکشی و ظهور قدرتهای بزرگ و کوچک، نسبت به مفهوم جنگ و جنگیدن و مشتقات آن از حیث نظری بیاعتنا باشد.
جلد اول دانشنامه جنگ و صلح با برچسب کلیات دربرگیرنده مقالاتی درباره معانی جنگ و صلح و انواع جنگ و سایر مشتقات آن است. جلد دوم با برچسب فیلسوفان بنا بوده است که دربرگیرنده مدخلهایی پیرامون آرای فیلسوفان درباره جنگ و مسائل مربوط به آن باشد. از عناوین و موضوعات مجلدات بعدی اطلاعی در دست نیست، ولی با مشاهده فهرست دو جلد با عنوان کلی دانشنامه جنگ و صلح، علیالقاعده این دو جلد نمیتواند آغاز کار باشد.
اما اگر بنا باشد در این فرصت محدود، نگارنده نقدهایی به این مجموعه وارد سازد، ترجیح میدهم سهم اندک کلماتم را معطوف به انتقاداتی درباره مجلد دوم این دانشنامه و مجموعه گردآوریشده آرای فیلسوفان درباره جنگ بکنم.
وقتی خواننده علاقهمند به مباحث فلسفه و اندیشه سیاسی قصد میکند به سراغ مجموعهای با عنوان پرمسمای دانشنامه جنگ و صلح برود، نخستین انتظار برحق او این است که با مجموعه مقالاتی بهروز و دربرگیرنده پژوهشهای جدید «از» و «درباره» اندیشمندان دیروز و امروز فلسفه و اندیشه سیاسی مواجه شود؛ انتظاری که با تورقی جزئی در لابهلای صفحات این دانشنامه بههیچوجه برآورده نمیشود. جناب آقای دیهیمی بهعنوان سرپرست این مجموعه تنها شاید در انتخاب این عنوان فریبنده بتواند نمره مقبول دریافت کند. مجموعه فیلسوفان این مجموعه نه از حیث جامعیت دربرگیرنده آرا و نظرات جمع کاملی از فیلسوفان جنگ و صلح است و نه از حیث بهروز بودگی، پژوهش جدید و دندانگیری در این خصوص به چشم میخورد. بهطورمثال، در این کتاب در مدخل بسیار مهم «ماکیاوولی» تنها به بازنشر ترجمه چند فصل از گفتارها و شهریار ماکیاوولی با ترجمه مغلوط و قدیمی داریوش آشوری بسنده شده است؛ و یا در مدخل مربوط به توماس هابز هم بدین نحو تنها به گزینش بخشهایی از لویاتان با ترجمه حسین بشیریه اکتفا شده است. این روش پر کردن ذیل مدخلها در قبال فیلسوفان دیگر نظیر ارسطو و افلاطون ... و گزینش بخشهایی از آثار ایشان درباره جنگ و صلح ادامه پیدا کرده است.
چنانچه مترجم پرکار و باتجربۀ ما غوری در مقالات و پژوهشهای جدید ذیل دو مفهوم پراهمیت جنگ و صلح نزد فیلسوفان سیاسی میکرد، هم مقالات و آثار کلاسیک تاکنون ترجمهنشده از فیلسوفان سیاسی مطرح اروپایی و آمریکایی به دست میآورد و هم اینکه دستکم میتوانست مبادرت به ترجمه مقالات و پژوهشهای جدی صورتگرفته «درباره» فیلسوفان مطرح جنگ و صلح کند تا اینکه اینگونه خواننده خود را با متون تکراری مواجه نکند. برای پژوهشگر ایرانی علاقهمند به مباحث فلسفه و اندیشه سیاسی، این سبک از محتوای موجود در این کتاب، به مدد گسترش دسترسیهای فضای مجازی با جستوجوی «جنگ یا صلح + نام فیلسوف مورد نظر» یا «نظرات فلان فیلسوف در خصوص جنگ و صلح» بهراحتی و بدون هزینه و با محتوایی بهمراتب جامعتر در دسترس بوده و هست.
حال سؤال اینجاست: روش اینچنینی تدوین دانشنامه مگر چقدر هزینهبر بوده که جناب دیهیمی در مصاحبه آن سال خود اشاره به سرمایهگذاری هنگفت در این پروژه کرده است؟
به هر تقدیر، ما اطلاعی از مجلدات بعدی نداریم که آیا بناست مجلداتی هم به عالمان سیاست، حقوقدانان و جامعهشناسان اختصاص داده شود یا خیر. با این اوصاف، اگر قرار باشد بررسی نظریات اندیشمندانی نظیر ریمون آرون، هوگو گروتیوس، کارل اشمیت، کلازویتس و ... در مجلداتی با سرفصلهای جامعهشناسی و حقوق و سیاست منتشر شود، قطعاً جای نامهای بزرگی نظیر هگل، کانت، تامس مور، کریستین وولف، مایکل والزر، روسو و... در مجلد مربوط به فیلسوفان خالی است.
نظر شما